درد بی درمان

مثل گیسویی که باد آن را پریشان می‌کند
هر دلی را روزگاری عشق یران می‌کند

ناگهان می‌آید و در سینه می‌لرزد دلم
هرچه جز یاد تو را با خاک یکسان می‌کند

با من از این هم دلت بی‌اعتناتر خواست، باش!
موج را برخورد صخره کِی پشیمان می‌کند؟

مثل مادر،عاشق از روز ازل حسرت‌کِش است
هرکسی او را به زخمی تازه مهمان می‌کند

اشک می‌فهمد غم افتاده‌ای مثل مرا
چشم تو از این خیانت‌ها فراوان می‌کند

عاشقان در زندگی نبال مرهم نیستند
درد بی‌درمان‌شان را مرگ درمان می‌کند





نیمه شعبان سرود زندگی است نیمه شعبان فرار از بردگی است

نیمه شعبان سلامی از خــــدا بر همه افراد شهر بنــدگی است

نیمه شعبان امیــــد خستگان مقصدی‌برجاده‌های‌خستگی‌است

نیمه شعبان چو کالائی گــران نوبـر بـازارهـای کهنه‌گی است

نیمه شعبان چو حصنی استـوار قلعه‌ای با سردر همبستگی است

نیمه شعبان چنــان یک سرپناه آخرین امید در بیچـارگی است

نیمه شعبان به سـان مشعــلی در افق‌های سیاه زندگــی است

نیمه شعبـان بـرای مسـلمـین سـالـروز خلقت آزادگـی است

نیمه شعبان بـرای دین حــق بیرقی بر قلّـهء دلـدادگـی است

نیمه شعبان سر آغــاز فـرج برسپاه مسلمین آمــادگـی است

نیمــه شعبان بـه‌ سـان دشمنی بهر بی‌دردیّ واشرف‌زادگی است

نیمه شعبان غدیر و بعثت است جلوهء خم در کمال سادگی است

نیمه‌شعبان چو خورشیدی منیر نوربخش عمر ظلمت دیدگی است

نیمه‌شعبان نه‌یک روزاست وبس بلکه با تـاریخ در پیوستگی است

نیمه شعبان،خدا داند که چیست بر ثُـرائی قدر آن در تیرگی است