باغ نگاه
صبح دو مرغ رها
بی صدا
صحن دو چشمان تو را ترک کرد
شب،دو صف از یا کریم
بال به بال نسیم
از لب دیوار دلت
پر کشید
آفتاب،خار و خس مزرعه ی چشو تو
آبشار،
موج فرو خفتهای از چشم تو
میشود از باغ نگاهت هنوز
یک سبد از میوه ی خورشید ،
چید.
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۱ ساعت 4:30 توسط محمدحسن
|